مشت !!!

 دختر کوچولویی وارد بقالی شد .

اون کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:

مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی،

این هم پولش.

 بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده

در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد،

بعد لبخندی زد و گفت:

چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌دی،

می‌تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.

 اما دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد،

مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات‌ها

خجالت می‌کشه گفت:

دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار

دخترک پاسخ داد:

عمو! نمی‌خوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمی‌شه شما بهم بدین؟

  بقال با تعجب پرسید:

چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می‌کنه؟

و دخترک با خنده‌ای کودکانه گفت

آخه مشت شما از مشت من بزرگتره

 بعضي وقتها حواسمون به‌اندازه

یه بچه کوچولو هم جمع نیس که بدونیم و

مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت ما بزرگتره



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, | 4:22 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |
  • فال روزانه
  • آریس پیکس